نظام عقلاني هدفمند و مبتني بر عدل
هستي‌ از ديدگاه امام خميني(س)
     
هستي‌شناسي امام خميني به عنوان يك فرد مسلمان، هستي‌شناسي ديني و اسلامي است. در نگاه ايشان جهان هستي و نظام خلقت، مخلوق خالق احديت است. بر اين اساس توحيد محور اصلي و بنياد هستي‌شناسي امام است، چه او خود اذعان دارد: "اعتقادات من و همه مسلمين همان مسائلي است كه در قرآن كريم آمده است و يا پيامبر اسلام و پيشوايان به حق بعد از آن حضرت بيان فرموده‌اند كه ريشه و اصل همه آن عقايد، كه مهمترين و با ارزش‌ترين اعتقادات ماست، اصل توحيد است" و بر اساس اين اعتقاد، جهان را به آفريننده و آفريده تقسيم مي‌كند و مي‌گويد: "خالق آفريننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خداي تعالي است كه از همه حقايق مطلع است و قادر بر همه چيز است و مالك همه چيز".‏
حضرت امام در ادامه با استناد به دليل عقلي، وجود خالق هستي را اثبات مي‌كند. "ما اگر فرض كنيم كه يك فضايي هست و اين فضا هم هميشگي است، اين فضا كه فقط فضاست، نمي‌شود كه بي‌خود متبدل شود، اين فضا به يك موجودي يا موجودي در او بدون علت پيدا شود. آنهايي كه مي‌گويند از اول در دنيا يك فضاي نامتناهي بوده است -  علي‌رغم اشكالي كه در نامتناهي هست- و بعد هم يك هوايي، بخاري پيدا شده است، آن وقت به دنبال آن از اين موجود چيز ديگري پيدا شده است، اين بر خلاف ضرورت عقلي است كه يك چيزي خودش [بي‌دليل] يك چيز ديگري بشود، بدون اين كه يك علتي از خارج در كار باشد، يك چيزي به خودي خود يك چيز ديگري بشود... و لهذا اين اجمالي كه هر معلولي محتاج به علت است و هر ممكني محتاج به يك علتي است، جزء واضحات عقول است كه هر كس مسئله را تامّل و تصور بكند، تصديقش هم مي‌كند كه محال است يك چيزي كه مي‌شود، باشد و مي‌شود نباشد، بي‌خودي بشود يا بي‌خودي نباشد. نبودن از اين باب كه چيزي نيست تا باشد، آن ديگر علت نمي‌خواهد، اما يك چيز ممكن كه نيست، بي‌خودي بشود هست، امتناع اين از ضروريات عقول است".‏
ايشان در ادامه، به بحث پيرامون "واجب" و "ممكن" پرداخته و مي‌فرمايد: "اين واقعيتي است كه يك موجود غير متناهي درهمه اوصاف كمال، يك موجودي كه در تمام اوصاف كمال غير متناهي است، حد ندارد، موجود لاحد است، ممكن نيست ـ اگر موجود حد داشته باشد، "ممكن" است ـ موجود است و هيچ حدي در موجوديتش نيست، اين به ضرورت عقل بايد داراي همه كمالات باشد. براي اينكه اگر فاقد يك كمالي باشد، محدود مي‌شود، محدود كه شد، ممكن است. فرق مابين ممكن و واجب اين است كه واجب غير متناهي است در همه چيز، موجود مطلق است و ممكن، موجود محدود است. اگر بنا باشد تمام اوصاف كمال به طور لامتناهي، به طور غير محدود نباشد در او، متبدل مي‌شود [به ممكن]، آن كه ما خيال كرديم واجب بوده، واجب نبوده، ممكن بوده. يك چنين موجودي كه مبدأ يك ايجاد مي‌شود و مبدأ يك وجود مي‌شود، تمام آن موجوداتي كه به مبدائيت او وجود پيدا مي‌كنند، اينها مستجمع همان اوصاف هستند به طريق نقص، منتها مراتب دارد".‏
در نگاه امام خميني (س)، جهان هستي داراي مراتبي است و سه عالم ملك، ملكوت و لاهوت از مراتب هستي مي‌باشند. عالم ملك، دنياست و عالم ملكوت، عالم غيب است كه ملكات صالحه و فاسدة انسان در آن ظاهر مي شود. در عالم غيب، آخرت وجود دارد كه در آن، جهنم و بهشت است و انسان در اين دنيا، به سمت آن در حركت است. پس از اين ديدگاه مرگ، خود زندگاني است و آن جهان دار بقاء و سراي جاويدان مي‌باشد. عالم ناسوت، عالم كثرت و عالم لاهوت، عالم وحدت است. عالم محسوس [عالم ناسوت]، مرتبه نازل هستي مي‌باشد، بعلاوه، عالم الوهيت، مرتبه اعلاي هستي و "مقصد اعلي" است و هر چه كه در اين عالم وجود دارد، در كمال نقص است، در حالي كه در جهان آخرت به گونه‌اي در مي‌آيد كه در كمال قوت و تماميت است.‏
در ديدگاه امام خميني، اين مراتب هستي، تجلّي قدرت خداي قادر متعال است. در ديدگاه توحيدي، جهان هستي، به صورت نفس‌الامري با وصف نظام احسن و نظام اجمل و به طور كلي و بالاتر از همه نظام عدل، توصيف مي‌گردد.
خلقت و آفرينش از جانب خداوند حكيم، عبث و بيهوده نبوده، بلكه غايتمند و هدفدار مي‌باشد. بر اساس اين نگرش جهان بر اساس عدل تحقق يافته است.
بنابراين، همانطور كه اشاره شد، حضرت امام با استناد به براهين عقلي مثل "برهان عليت" به اثبات خالق هستي مي‌پردازد و سپس درباره "ممكن" و "واجب" بحث مي‌كند. نظام هستي را نظامي عقلاني مي‌داند كه بر اساس عدل پايه‌ريزي شده كه از جانب خداوند حكيم، براي آن هدف و غايتي منظور گشته است.

این مقاله در روزنامه رسالت مورخ ۳۰/۱/۸۹ منتشر شد.