تكنيك هاي جنگ نرم

به لحاظ فني در 159 مدار تلويزيوني در كل جهان، 203 ماهواره تلويزيوني فعال است كه از اين تعداد در 80 مدار قالب دريافت در ايران، يكصد ماهواره تلويزيوني-يعني نيمي از ماهواره هاي جهان-قرار دارد. اين تعداد ماهواره ها، امكان تماشاي حدود 18000 شبكه تلويزيوني را در ايران فراهم مي آورد.

با رسيورها و ديش هاي معمولي مي توان تا نزديك 2000 كانال ماهواره اي را در ايران با كيفيت بالا دريافت كرد.  شبكه هايي كه اكثر قريب به اتفاق  برنامه هاي آنها با سنت و فرهنگ ايراني و اسلامي در تضادند و اثرات مخرب روحي و رواني بر مخاطبين ايراني مي گذارند و يكي از مهمترين تاكتيك هاي غرب در جنگ نرم عليه ارزش هاي اسلامي و ايراني است.

ادامه نوشته

مفاهیم سیاسی 3/ اپوزيسيون Oposition

اپوزيسيون Oposition

اپوزیسیون، در زبان فرانسه، به معنای مخالفت یا مخالفان، در معنای وسیع کلمه عبارتست از کوشش اتحادیه‌ها، حزب‌ها، گروه‌ها، دسته‌ها و افراد برای دستیابی به هدف‌هایی در جهت مخالف هدف‌های حاکمان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، خواه با استفاده از شیوه های پارلمانی، خواه با شیوه های دیگر. در معنای محدود، «اپوزیسیون» نامی است برای گروهی که در نظام‌های پارلمانی، به موجب قانون اساسی، موجودیت آن به رسمیت شناخته شده و در پارلمان گروهی را تشکیل می دهد که به حکومت یا دولت پیوسته نیست و از آن حمایت نمی کند، ولی خود را به قانون اساسی وفادار می‌داند. اپوزیسیون پارلمانی با شرکت در گفت‌وگو‌های مجلس و با شور قانونی، مطابق شرایطی که قانون اساسی معین کرده است، در کار حکومت نظارت مستقیم دارد و افکار عمومی را در جریان می‌گذارد.

مهم‌ترین وظیفه اپوزیسیون ، آن است که به انتخاب‌کنندگان امکان انتخاب دیگری را نشان می‌دهد و از این راه امکان انتخاب متفاوت از حاکمان سیاسی را فراهم می‌کند. اپوزیسیون مظهر حکومت احتمالی آینده است. این گونه اپوزیسیون جزء مکمل نظام‌های پارلمانی در کشورهای سنتی لیبرال، مانند انگلستان، فرانسه و سوئد است که معمولا دو حزب اصلی در آنها وجود دارد که به نوبت نقش حاکم و اپوزیسیون را به عهده می‌ گیرند. در نظام‌های تک حزبی، اپوزیسیون به صورت رسمی و قانونی وجود ندارد. در این نظام‌ها هرگونه مخالفت با حزب و دولت مخالفت با نظم عمومی و قانون اساسی شمرده می‌شود .در ایالات متحده آمریکا، به سبب وجود نظام ریاست جمهوری وجود یک اکثریت یکدست در پارلمان ضروری نیست و نامتمرکز بودن حزب‌ها، تشکیل فراکسیون‌های یکپارچه را ناممکن کرده و به همین دلیل در آمریکا اپوزیسیون به عنوان یکی از نهادهای مربوط به قانون اساسی وجود ندارد و به علت در کار نبودن یکپارچگی فراکسیونی در آن کشور، در مسائل اساسی نمی‌توان از وجود اپوزیسیون، به معنای محدود کلمه، سخن گفت.

نخستین اپوزیسیون سیاسی در سده هجدهم میلادی در انگلستان با دو گروه (ویگها و توریها) پدید آمد که از نظر منشاء اجتماعی اختلاف اساسی نداشتند و در بسیاری موارد باهم هم‌صدا بودند و جنگ اکثریت و اقلیت میان آن دو و جابجا شدن حزب حاکم و حزب مخالف، بیشتر جنبه اختلاف نظر سیاسی و شخصی داشت.

مفاهیم سیاسی 2 / آنارشيسم Anarchism

آنارشيسم Anarchism

آنارشیسم از واژه یونانی anarkia به معنای «بی‌سری»، گرفته شده است. آنارشیسم هوادار برافتادن هرگونه دولت و جایگزینی افراد ،گروه‌ها و توده ها به جای هر شکلی از دولت است. بنیاد آنارشیسم بر دشمنی و ضدیت با دولت است و در عین حال وجود هر گونه قدرت سازمان یافته اجتماعی و دینی را نیز ناروا می شمارد. آنارشیسم قوانین دولت‌ها را سرچشمه تجاوز و خاستگاه همه ناهنجاری‌های اجتماعی می داند و به این دلیل خواستار از میان رفتن همه دولت‌هاست. آنارشیست‌ها، برخلاف آنچه معروف است، آشوبگر یا «هرج‌و‌مرج‌طلب» نیستند و جامعه بی‌سروسامان نمی‌خواهند بلکه به نظامی می‌اندیشند که بر اثر همکاری آزادانه پدید آمده باشد و بهترین شکل آن را ایجاد گروه‌های خودگردان می دانند.

بنابراین آنارشیسم، جنبشی سیاسی و نظری است که در پی برافتادن هرگونه دولت و جایگزینی انجمن‌های آزاد و مشارکت داوطلبانه افراد و گروه‌ها به‌جای هر شکلی از دولت است.

آنارشیست‌ها برآنند که گردش نظام اقتصادی در جامعه آزاد و خالی از زور، بهتر خواهد بود و آنچه را که امروز دولت به زور انجام می دهد گروه‌های داوطلب بهتر انجام خواهند داد و محدود کردن کردار فرد لازم نیست، زیرا بشر بالذّات به حالت آزادانه احترام به حقوق فرد گرایش دارد و پیگرد بزهکاران در جایی که بزهی روی دهد، باید به سازمان‌هایی که خود به خود به وجود می‌آیند و سپس از میان می روند، واگذاشته شود.

 

ادامه نوشته

جنگ نرم  تبیین مفهومی پیشینه و تاکتیک ها

تبيين مفهومي

 مفهوم جنگ نرم Soft Warfare كه در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع مي شود داراي تعريفي واحد كه مورد پذيرش همگان باشد نيست و تا حدي تلقي و برداشت افراد، جريان ها و دولت هاي گوناگون از جنگ نرم متفاوت است.

جان كالينز، تئوريسين دانشگاه ملي جنگ آمريكا، جنگ نرم را عبارت از «استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن را براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود» . مي داند. (1)

ارتش ايالات متحده در آيين رزمي خود آن را بدين صورت تعريف نموده است: «جنگ نرم، استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تاثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروههاي دوست است به نحوي كه براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي پشتيبان باشد».

با عنايت به تعاريف فوق، معروفترين تعريف را به جوزف ناي، پژوهشگر برجسته آمريكايي در حوزه «قدرت نرم» نسبت مي دهند.

ادامه نوشته

ده نكته درباب جنگ نرم

1)   قبل از پرداختن به تبيين مفاهيم و ترمينولوژي بايستي نقطه عزيمت و رويكرد ما در نگاه به مفهومي به نام جنگ نرم soft war  روشن شود . عدم جاگيري علمي در مطالعه آن، به سرگشتگي و حيراني منجر خواهد شد.

2)   زبان و ادبيات گفتگو در انتقال دريافت ها و پرداخت ها نقش اساسي ايفا مي كنند . بنابراين لازم است پيرامون جنگ نرم به يك ادبيات مشترك و بعد به يك مفاهمه بين الاذهاني رسيد . بديهي است نيل به تقريب و حتي در مقامي بالاتر تطبيق اذهان اولي است .

3)   بايستي تكليف اينكه جنگ نرم را پروژه مي دانيم يا پروسه روشن شود . گفتگوهاي رايج در محاورات سياسي ، فرآورده بودن آن را به ذهن مي رساند درحاليكه با تاملي كوتاه مي توان دريافت كه اين پديده بيشتر به پروسه و فرآيند مي ماند تا به پروژه و فرآورده.

4)   اغلب دليل تراشي شده و به توصيف (چگونگي) و روايت محض و حتي داستان گويي هاي شبانگاهي روزانه اكتفا مي شود در حاليكه لازم است به علت يابي و تبيين (چرائي و چيستي ) اشاره شود.

5)    تمام و يا غالب توجهات به «پيام» Text معطوف است در حاليكه از «زمينه»    Context غفلت مي شود. زمينه هاي ذهني و عيني در جامعه بايستي مورد كاوش قرارگيرد كه چرا و چگونه جامعه ما درگير جنگ نرم است و ما در كجاي زماني و مكاني صحنه نبرد واقع شده ايم. اتاق فرماندهي ، دكل ديدباني ، كالك عملياتي ، تعداد نيروي انساني ماهر و غير ماهر و روانشناسي فرهنگي سياسي فرماندهان و افسران ارشد و جزه و سربازان ما چگونه است و البته فهم دقيق و روشن از «تركيب» و «ترتيب» دشمن و ادوات و تجهيزات و البته تاكتيك ها و تكنيك هاي و در يك عبارت دشمن شناسي. غير از اين باشد گويي نظر ما در صحنه نبرد به گلوله و نور و آتش آن جلب شده است و تماشاگر رقص فشنگ ها در پهنه آسمان جبهه ايم و البته حظ مبسوط مي بريم و تحليلي مبسوط تر روايت مي كنيم كه ظاهرا در وضع موجود چنينيم.

6)   ايجاد يك جبهه مستحكم با فرماندهاني متوكل و مقتدر و افسران و سربازاني شجاع ، دل قوي ، مومن و معتقد به نصرت الهي و البته با كالك عملياتي روشن و «كارشده» برآمده از استراتژي مترقي و متعالي مكتب اهل بيت عليهم السلام ضروريت عصري ماست. پاشاني و پريشاني ، تداخل و تباين ، موازي كاري و جزيره اي ، سنگ هاي بزرگي كه معلوم است فقط براي كنتور حرافي خوب است  و دهها قصه پرغص هاي كه موجب بي و سرو ساماني در خطوط نبرد خودي از طرف رفقا ! ايجاد مي شود بيشتر از دشمن به خود ما لطمه مي زند .

7)   در جنگ نرم ، ذهن وقلب با دوگانه هاي شك- يقين و نفرت – عشق ، مورد هدف قرار مي گيرد. ايجاد شك و كاشتن بذر ترديد در ذهن و پاشيدن تخم نفرت در مزرعه قلب ،  اقدام اصلي دشمن است.بنگاههاي به اصطلاح مطالعاتي متعدد ومتكثر در حوزه هاي گوناگون ما با انبوهي از ژنرال هاي يقه سفيد ! بايد روشن سازند در مقابل تهاجم و شبيخون فرهنگي دشمن چه كرده اند كه امروز بخشي از مردم ما ، بيماران شك و ترديدند و نظريه «فوران تنفر» ظاهرا با اغتشاشات كذايي تا حدي اثبات شد.

8)   در جنگ نرم ، «گسست» ها Gap  مهم است و البته مهمترين آن ، گسست بين ملت –دولت (نظام سياسي) است . بايد هوشيار بود كه هر عاملي كه باعث ايجاد و يا تقويت اين گسست شود به مثابه ويروسي عمل كرده كه سيستم عامل نظام سياسي را مورد هدف قرار مي دهد و خطر آن غير قابل جبران است. گرچه نبايستي از ساير گسستها ازقبيل زباني ، نژادي، جنسي ، قومي، مذهبي ، اقليمي و ... غافل ماند.

9)   مبارزين و مجاهدين جبهه نرم بايستي به ازار و تكنيك هاي آن مجهز و مسلح شوند . موسيقي ، سينما ، تئاتر ، ادبيات داستاني و رمان ، شعر ، طنز ، كاريكاتور ، رسانه هاي ديداري ، شنيداري ، مكتوب و مجازي ، گروههاي اجتماعي واقعي و مجازي ، ورزش ، الگوي مصرف ، سبك زندگي و... عرصه مبارزه و خط مقدم است و براي تك تك اين موارد بايد نيروي ويژه تربيت شود كه با عنايت به حجم جنگ رواني دشمن ، به عمليات هاي پارتيزاني و ضربه زدن به دستگاه نظري آن پرداخته و دشمن را در موضع انفعال قرار دهد.

10)  همه ما ايرانيان بايد بدانيم كه دشمنان ما  با تاريخ ، تمدن ، فرهنگ و هنجارهي ملي و ديني و با كليت ما دشمنند و در مسير دشمني خود با هر آنچه ايراني است ذره اي مماشات  نكرده و نخواهند كرد و تاريخ  ما مملو از رفتار زشت آنان با ماست. آيا سزاوار است به خاطر اختلاف يا حتي اعتراضي به روشي يا كسي يا جرياني در زير بيرق ايران ، كاري كنيم كه دشمنانمان هلهله و شادي كنند؟

رساتر مي پرسم مگر ما شيعه علي بن ابيطالب (ع) نيستيم كه البته هستيم. آيا  برحقانيت علي (ع) خدشه اي به قدر ذره اي وارد بود ؟ فرض گيريم كه معترضين بر حقند – كه البته به نظر من نيستند- آيا بر طريق و سيره وسنت مولا قدم مي زنند؟

در حاليكه ايشان قول و فعلي كه دشمن شادكن باشد نكرد و استخوان در گلو و خار در چشم صبر پيشه كرد واسلام را از خطر تعدي اجانب حفظ نمود . سران معترضين بايد در خلوت و جلوت از خود و پيرامون خود بپرسند كه برآنان چه شده است كه اقطاب استكباري ، بنگاههاي شايعه پراكني و گروهك هاي اقماري آنان كه تا ديروز در كنار صدام عفلقي  دستشان تا مرفق به خون جوانان ما آغشته است برايشان كف مي زنند.

 آيا خط امام اين است كه با مطرودين امام طرح رفاقت بريزيم و دست دوستي دهيم و ....

حاشا كه چنين باشد.

دگر باره مي پرسم آيا در دشمني دشمنانمان سستي اي مي بينيد و يا دل خاراي آنان بر ما نرم شده است كه نشده است ، آيا خواسته – اگر اي چنين باشد واي بر شما و واي برما- يا ناخواسته سرباز بي جيره و مواجب آنان نشده ايد؟

مواظب باشيد به خاطر تشويق هاي پست و پلشت آنان ، بر چهره معصوم برادران و خواهرانمان چنگ نيندازيم و دل پاكشان را نشكنيم.

اگر ايرادي ، اشكالي  و يا مساله اي هست با كمك هم حل مي كنيم كه تا حال نيز چنين بوده و انشاالله تا پايان نيز چنين خواهد بود. انتقاد و اعتراضي هم اگر بود بگوئيم و يا حتي فرياد زنيم ولي براي اعتلاي كشورمان وانقلابمان و نه براي بيگانگان خبيث و طماع.

 

تبیین مفاهیم سیاسی 1

خیلی از دوستان عزیز دانشجو در تماس ها و ارسال نظرات خواستار توضیح برخی مفاهیم مهم و اساسی در علوم سیاسی بودند. به پاس احترام به درخواست این عزیزان به برخی از مفاهیم سیاسی خواهم پرداخت. بدیهی است تبیین مفاهیم و ترمینولوژی در علوم انسانی قدری دشوار است و نیاز به دقت بیشتری دارد . بنابراین اگر ایرادی ُ اشکالی و حتی کژفهمی هایی در نوشته هایم بود ُ حتما تذکر دهید.

آريستوكراسيAristocracy  

آریستوکراسی یا اشراف سالاری از ریشه یونانی aristos به معنی اشراف و kratia به معنی حکومت، اخذ شده است. آریستوکراسی که به معناي برتری بر اساس وراثت و شرف خونی است ، می توان آن را «اشراف سالاري» یا «حکومت اشراف» ترجمه کرد.

 

ادامه نوشته

آغاز سال تحصيلي جديد را به همه دوستانم اساتيد بزرگوار و دانشجويان گرامي تبريك عرض مي نمايم و از ايزد متعال توفيق و سلامتي را بر همه داشگاهيان مسالت دارم.