مصاحبه با شبکه جهانی سحر پیرامون سفر دبیرکل ناتو به آذربایجان

اینجا را کلیک کنید .

 

روزنامه رسالت مورخ 15/6/91

 

در گفتگوي تفصيلي دکتر محمد قرباني کارشناس مسائل فرهنگي با  روزنامه «رسالت » عنوان شد؛

 پارادايم جنگ متافيزيکي در رسانه‌ها

 

اشاره:

مسئله جريان شناسي فکري و فرهنگي رسانه هاي وابسته به غرب از اين رو اهميت دار است که اين رسانه ها در سال هاي
اخير بودجه هاي هنگفتي را از سوي کمپاني هاي وابسته به نظام سلطه به خود اختصاص داده اند. از سوي ديگر وجود برخي از ضعف ها و قصورها در دستگاه هاي تبليغاتي و علي الخصوص رسانه ملي باعث گرديده است که آمار ، گواه گرايش برخي از بدنه جامعه به برنامه هاي شبکه هاي ماهواره اي باشد. از همين رو مصاحبه اي را با دکتر محمد قرباني کارشناس مسائل فرهنگي و استاد دانشگاه ترتيب داديم که ما حصل آن در ذيل از مد نظرتان خواهد گذشت.

 جناب دکتر ، به عنوان اولين سئوال ، به طور کلي مهمترين شبکه هاي ماهواره اي فعال که براي جامعه ايراني برنامه پخش مي کنند کدام هستند و چه اهدافي را در پي دارند؟

 قبل از پرداخت به پاسخ سئوال شما که سئوال خيلي مهمي هم هست اجازه دهيد مقدمه کوتاهي عرض کنم .
مستحضريد که با پشت سر گذاشتن جنگ جهاني دوم ، نظام سلطه به دنبال روش هاي مطمئن تر و کم هزينه تري
براي تسلط بر کشورها بود . روشي که به جاي ايجاد روحيه مقاومت و استکبارستيزي به ترغيب مردم جهت قدم برداشتن در مسير مورد نظر استعمارگران بپردازد. به تعبيري آنها سعي کردند به جاي از بين بردن فيزيک انسانها ،
روحيه و ارزشهاي آنها را مورد هدف قرار دهند . با اغماض مي توان گفت که «پارادايم جنگ فيزيکي» به «پارادايم جنگ متافيزيکي» ، شيفت پيدا کرد . متذکر شوم که مقوله جنگ فيزيکي يا جنگ سخت ، براي قلدران جهاني هنوز هم قابل استفاده است و البته آنها سعي مي کنند اين دو را در کنار هم به پيش ببرند و يک نوع هارموني و بالانس بين آن دو برقرار کنند گرچه غلظت جنگ نرم در اغلب موارد در دهه هاي اخير بيشتر شده است .به عنوان مثال بعد از اشغال عراق و افغانستان و کشتار وحشتناکي که در آنجا صورت گرفت و الآن هم در حال انجام است ، مي بينيم که در تصرف و تغيير «ادراکات» و «احساسات» و البته تغيير سلايق ، علايق و مهمتر از آن بينش ، جنگ بي پاياني در عرصه فرهنگي و اجتماعي شکل گرفته که خلاصه کلام به «آمريکايي کردن سبک زندگي مردم» منجر شده و با استحاله فرهنگي و مذهبي ، بويژه در جوانان ، مقدمات تسخير تام و تمام ، بدون جنگ و خونريزي و با سلاح اقناع و ابزار رسانه ها را فراهم نموده است.

 به نظر شما دليل اين خصومت و به تعبيري آغاز يک جنگ تمام عيار فرهنگي عليه ما چيست؟

 اقطاب استکباري به دنبال سيطره هيمنه شيطاني خود بر ساير جوامع انساني هستند . آنها به دلايل خيلي روشن و بديهي مي دانند که « اسلام » ، مهمترين و به عبارتي بهتر ، اصلي ترين رقيب و انديشه مقاوم و فرهنگ متعالي در مقابل آنها قرار دارد . غرب تجربه آندلس و جنگ هاي صليبي را خوب به ياد دارد و طبيعي است مي خواهد از آن تجربيات شوم خود ، در دوره جديد استفاده کند . بنابراين هر ابزاري که بتواند مايه خدشه ، زوال ، استحاله و انهدام فرهنگ غني اسلامي بشود ، بي گمان و لاجرم از آن بهره خواهد جست . کانوني ترين و جدي ترين رقيبي که در شرايط موجود براي فرهنگ مهاجم غرب ، در جهان اسلام قابل تصور است ، ايران اسلامي است . اين نکته ، گزافه نيست و از سر تعصب زده نمي شود . شما ملاحظه کنيد که اغلب سياستمداران و انديشمندان مهم غرب درباره ايران ، انقلاب اسلامي و رهبران آن چه مي گويند . در همين اجلاس سران جنبش عدم تعهد ، آقاي بان کي مون – دبيرکل سازمان ملل متحد – در ديدار با مقام معظم رهبري چه گفت ؟ وي خطاب به معظم له گفتند که « شما فقط رهبر جمهوري اسلامي ايران نيستيد ، بلکه رهبر مذهبي جهان اسلام هستيد» اين جملات در عالم سياست و ديپلماتيک خيلي معنادار است . در ديدار دانشجويان جهان اسلام با ايشان ، جملاتي که از نسل جوان جهان اسلام ، صادر شد ؛ انصافا کدام‌يک از اين حرفها و عبارات در مورد يکي از رهبران دنياي غرب و يا شرق صادر شده است . اينکه امروز ، جمهوري اسلامي ايران ، کانون تحولات منطقه اي و جهاني است ، حرف خيلي روشن و قابل اطميناني است . اصلا اجازه دهيد اشاره کنم به دعواهاي انتخاباتي باراک اوباما و ميت رامني . چرا نحوه تعامل با ايران اسلامي به يکي از عناصر تعيين کننده در انتخابات رياست جمهوري قلدرترين کشور عالم تبديل شده است ؟ اگر ايران ضعيف و ناتوان هست ، پس چرا ، بحث ايران ، همواره از مباحث جدي و پرچالش آنهاست ؟ مورد ديگر اينکه امروز مهمترين دشمن « اسلام » در دنيا چه کسي است ؟ هيچ اختلافي وجود ندارد که بيش از يک ميليارد مسلمان معتقدند که خبيث ترين دشمن مسلمانان ، رژيم صهيونيستي غاصب است . خوب ، مهمترين دشمن اسرائيل چه کسي است ؟ و اسرائيلي ها با شنيدن نام کدام کشور ، لرزه بر اندامشان مي افتد و رعشه مي گيرند ؟ پاسخ معلوم است : جمهوري اسلامي ايران .اينها را عرض کردم که بدانيم کانون اين حملات و نوک پيکان تهاجم فرهنگي رسانه هاي رژيم صهيونيستي ، ايالات متحده و اذناب و اقمارشان به سمت ما نشانه رفته است . طبيعي است آنها دست به هر خباثتي بزنند و البته تا الآن هم دامنشان به انواع رذالت ها و شرارت ها آلوده است .

 در اين ميانه جنگ فرهنگي غرب عليه ايران اسلامي جايگاه شبکه هاي ماهواره اي که اين روزها رشدي قارچ گونه پيدا کرده اند چگونه است؟

 شبکه هاي ماهواره اي از مهمترين ابزارهاي تهاجم فرهنگي است . با ورود ماهواره به عرصه مصارف فرهنگي از اواخر دهه شصت و بعد از اتمام جنگ تحميلي ، به تشديد برخي ناهنجاري هاي ارزشي و فرهنگي کمک کرد. قبل از آن و در طول دهه شصت برخي از برنامه هاي کانال هاي تلويزيوني کشورهاي همسايه در بعضي شهرهاي نزديک مرزي و توسط آنتن هاي خيلي بلند، دريافت مي شد. در دهه هفتاد با ورود قاچاق انواع تجهيزات ماهواره اي ، حجم دريافت اين کانالها به سرعت افزايش يافت و به مناطق مرکزي کشور نيز سرايت کرد . دهه هشتاد و در سال هاي جديد و با استفاده از ديش هاي جديد و دريافت کننده هاي ديجيتالي ميزان دريافت اين کانالها افزايش يافت . برآورد اوليه نشان مي دهد که درفضاي اقليمي ايران حدود 18000 شبکه تلويزيوني قابل دريافت است و البته دارندگان تجهيزات ماهواره اي برنامه هاي حدود 2000 شبکه را دنبال مي کنند و ساير شبکه ها به دلايل گوناگون از جمله عدم جذابيت ، بيگانگي زبان و... مورد توجه جدي دارندگان تجهيزات ماهواره اي نيستند.

 مهمترين شبکه هاي ماهواره اي که براي کشورمان برنامه پخش مي کنند کدامند؟

 از مهمترين شبکه هاي ماهواره اي که بيشترين ميزان مخاطب را در بين دارندگان شبکه هاي ماهواره اي براي خود اختصاص داده اند مي توان به شبکه هاي Manoto ،Farsi1 ، Gem TV ،BBC Persian ، VOA اشاره کرد . البته شبکه هايي نيز هستند که برد قومي و منطقه اي دارند . مثلا شبکه Gunaz TVکه براي مناطق آذري زبان برنامه پخش مي کند و به دنبال تحريک احساسات قوميتي و پان ترکي است . يا شبکه هايي مثلZagros و روژهه لات که براي مناطق کردنشين ، برنامه پخش مي کند و سوداي تجزيه طلبي دارند و به تعبيري بلندگوي گروهک هايي مثل دموکرات ، کومله و پژاک هستند. همچنين گروه شبکه هاي mbc با اختصاص دادن شبکه هايي مخصوص کودکان و زنان و همچنين پخش فيلم هاي خشن و مبتذل هاليوودي و همچنين فيلم هاي پر زرق و برق ترکي از جمله شبکه هاي پرطرفدار هستند . هرچند احتمالا به دلايل مالي مدتي است که شبکه فارسي اين گروه با عنوان mbc pershia تعطيل شده است.

شبکه هايي نيز وجود دارند که به دنبال تبليغ و ترويج مسيحيت هستند که از مهمترين آنها مي توان به شبکه
«‌نجات » ، اشاره کرد که به دنبال ايجاد ، «کليساي خانگي» است . بهائيان نيز فعال هستند و از شبکه هاي گوناگون مطالب خود را انتقال مي دهند که عريان ترين و صريح ترين آنها از شبکه سلطنت طلب Pars TV است که روزي چند ساعت برنامه دارند .

شبکه هاي خبري نيز وجود دارند که تعدادي را جلب خود کرده اند که از آن جمله ؛ به شبکه يورونيوز (شبکه تلويزيوني اتحاديه اروپا که به زبانهاي مختلف ترجمه مي‌شود) و يا الجزيره (شبکه قطر) و شبکه العربيه
( شبکه تلويزيوني آل سعود ) . شبکه هايي نيز وجود دارد که به ترويج اسلام سکولار و انجمن حجتيه اي مي پردازد که مثال بارز آن شبکه موسوم به «شبکه اهل بيت» است که در زير لواي اهل بيت (عليهم السلام) و از داخل خاک آمريکا برنامه پخش مي کند و جالب است که آمريکا و اسرائيل - که مهمترين دشمنان اسلام و شيعه هستند - به هيچ وجه مورد توجه قرار نمي گيرند و حرفي از آن زده نمي شود و مهمترين و البته تنهاترين برنامه و هدف آن بحث پيرامون ولايت حضرت امام علي (ع) و مسائل مرتبط با موضوع ولايت و خلافت است .

 نوع فيلم ها و سريالهايي که اين شبکه ها در دستور پخش خود قرار مي دهند حاوي چه مضاميني است و اين مضامين چه تاثيري بر فرهنگ و رفتار افراد جامعه خواهد داشت؟

 اجازه دهيد با ذکر نمونه هاي روشن به سئوال شما ، پاسخ دهم . مي دانيم که شبکه تلويزيوني فارسي وان ، توسط گروه رسانه اي سعد محسني (موبي) -که يك بهائي افغاني و مقيم استرالياست - در سال 2009 تأسيس شد .قابل ذكر است کمپاني موبي ، قبل از تأسيس فارسي وان ، شبكه هاي تلويزيوني طلوع ، لمر (به زبان پشتوني) ، راديو آرمان ، استوديوي موسيقي باربد ميوزيك و .... راه اندازي كرده اند كه مخاطب اصلي آن مردم افغان هستند. فارسي وان با ترجمه فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني سعي مي کند بخشي از مخاطبان ايراني و فارسي زبان را به خود جذب نمايد . دفتر مركزي آن در هنگ كنگ و دفتر فروش و بازاريابي اش در دبي قرار دارد.فيلم ها و سريال هايي همچون آشنايي با مادر ، خواهر دوست داشتني من ، همسر من بي نظيره ، رؤياي شيشه اي ، همسايه ها ، افسانه افسونگر، سفري ديگر، دارما و گريك ، ققنوس، ويکتوريا و... مخاطباني پيدا كردند كه دوست داشتند به تعقيب داستان بپردازند و خود را به آخر ماجرا برسانند ولي قصه اين فيلم ها چه بود؟هر فيلم و سريالي كه فارسي وان پخش مي كند محتواي اصلي و اساسي آن « خيانت » در خانواده است ، هم مرد به زن و هم زن به شوهرش خيانت مي كند و از اين خيانت قبح زدايي مي شود. فرزندان ، حرامزاده و در بسياري موارد و در صورت اقتضاي سني خود اسير اين روابط نامشروع خارج از نظام خانواده هستند و جالب اينكه افراد به اين مسئله كمترين واكنشي را نشان نمي دهند و راحت از كنار آن مي گذرند و اين خيانت را طبيعي مي پندارند .

 به نظر شما چرا فارسي وان ، اين گونه فيلم ها را كه محتواي اصلي آن خيانت هست ، براي مخاطب ايراني نشان مي‌دهد ؟

 جالب است بدانيم فارسي وان با پيوستن به گروه رسانه‌اي استار ، تحت قيموميت شرکت نيوز كورپوريشن قرار گرفته است كه رئيس آن رابرت مرداك ، صهيونيست مقيم استراليا و شيطان رسانه اي دنياست و مي دانيم كه (سعد محسني ، مدير فارسي وان ، يك بهائي است) و با صهيونيست ها روابط تنگاتنگي دارند.يا گروه شبکه هاي gem که امروزه به فارسي وان دوم شهرت يافته است و علاوه بر پخش موسيقي به پخش سريال هاي ترکي و عربي با همان مضاميني که قبلا ذکر شد ، مي پردازد.البته ناگفته نماند که در اين بين شبکه سرگرمي « من و تو » ، گوي سبقت را از ساير رقبا ربوده است و اهداف سياسي آن هر روز بيش از ديروز بر بينندگان آشکار مي شود. در حالي که تلاش لندن تا سال گذشته عمدتاً به پخش برنامه هاي سياسي ، ضد مذهبي يا ضد شيعي براي مخاطبان ايراني محدود مي شد، ولي مدتي است سياستگذاران جنگ نرم در لندن با چرخشي معنادار به سراغ برنامه هايي با پوشش سرگرمي رفته اند. استفاده تمام عيار از تمام ظرفيت هاي تصويري از مستند و آموزشي تا فيلم سينمايي، با پوشش تمام گروه هاي سني از کودک تا بزرگسال، که با ايجاد کانال هاي متعدد سرگرمي و موسيقي دنبال مي شود، در دستور کار اين برنامه راهبردي قرار دارد.در برنامه معروف «‌بفرماييد شام » به دنبال عادي سازي و قبح زدايي از «‌شراب و شرابخواري » ،« گوشت خوک » و ... دنبال مي‌شود . در بسياري از مستندهاي مربوط به ايران ، به دنبال
« تطهير رژيم شاه » هستند و در برخي ديگر ، القاي آموزه هاي بهائيان را دنبال مي کنند .

چند وقت پيش ، شبکه من وتو ، گزارش مستندي ساخت تحت عنوان « از تهران تا قاهره» که فرح ديبا – بيوه محمدرضا پهلوي – بازيگر اصلي آن بود . مجري و يا مصاحبه کننده يکبار ولو يکبار از زندان هاي گوناگوني که ساواک و به دستور مستقيم همسر فرح ؛ محمدرضا پهلوي، در ايران داير کرده و در آن به شکنجه مبارزان مسلمان مي پرداخت، اشاره نمي کند . يا از وي درباره شهادت شصت هزار نفر از ايرانيان که توسط رژيم منحوس شاهنشاهي، به شهادت رسيدند ، سئوال نمي کند. از وابستگي ، فساد ، غارت و دزدي اموال عمومي نمي پرسد . گويا در دوران پهلوي ، ايران بهشت برين بوده است ! اگر اين طور بوده ، پس چرا ميليونها ايراني عليه آن قيام کردند و آنها مجبور شدند مثل ديکتاتورهاي کشورهاي عربي پا به فرار بگذارند .

کارويژه اصلي شبکه ماهواره اي من و تو ؛ عادي سازي مفاهيم غيرديني، ترويج اباحه گري و ليبراليسم فرهنگي و دين زدايي است. درواقع « آندلسي کردن ايران » ، مهم‌ترين هدف اين شبکه مي باشد.ناگفته نماند که برخي از
دست‌اندر کاران اين شبکه بخصوص « اتاق خبر» از همکاران سابق BBC هستند.

 اين شبکه ها چه گروه هايي از جامعه را هدف خود قرار داده اند؟ کودکان و جوانان در کجاي اهداف اين شبکه ها قرار مي گيرند؟

 طبيعي است آنها بيشتر به دنبال جلب مخاطب از بين کودکان ، نوجوانان و جوانان هستند تا با فرصتي که دارند با دستکاري در مفاهيم ، مفروضات و نظام ارزشي و دستگاه عقيدتي آنها ، انسانهايي با استانداردهاي خود تربيت کنند .
بنابراين روشن است که اين گروه مهمترين و اصلي ترين مخاطب شبکه هاي ماهواره اي ضد انقلاب است .

 در حوزه اخبار و برنامه هاي سياسي اين شبکه ها چه رويکردهايي را دنبال مي کنند؟ اين برنامه ها به‌چه ميزان مطابق با واقعيت هاي جامعه ايران است؟

 ببينيد هدف اصلي تمام شبکه هاي فارسي زبان ، انهدام فرهنگ و ارزشهاي اسلامي ايرانيان است و فقط قالب برنامه ها عوض مي شود و نبايد اسير تغيير اين قالب ها شويم‌. طبيعي است در برنامه هاي خبري و سياسي ، روش‌ها فرق مي کند ولي هدف ، همان است که عرض کردم‌.

به عنوان مثال شبکه بي بي سي فارسي - که رسما از طريق وزارت خارجه بريتانيا ، ساپورت مالي مي شود - ادعا
مي‌کند که اين شبکه بي طرف است ! اگر بي طرف است ، پس چرا تامين مالي آن بر عهده وزارت خارجه بريتانياست ؟
اگر بي طرف است چرا فقط اخبار يکسويه منفي و در تمام موارد سياه از وضعيت فرهنگي ، سياسي و اجتماعي ايران نشان مي دهد. در اجلاس سران جنبش غير متعهدها که در تهران با اقتدار برگزار شد ، آبروي اينها رفت و اگر کسي ادعا کند که اين شبکه بي طرف است ، يا به عقلش بايد شک کرد و يا به تعهدش در قبال وطنش. بي بي سي فارسي ، قبل از اجلاس ، مدام خبر مي داد که «بان کي مون» به ايران نخواهد آمد ، محمد مرسي نخواهد آمد ، عربستان شرکت نخواهد کرد و ... و دهها خبر ديگر که اتفاقا در اکثر موارد دروغ از آب در آمد . حالا بعد ديدند که اتفاقا اجلاس در سطح فوق العاده عالي برگزار مي شود‌، سکوت کردند و خفه خون گرفتند . وقتي هم خواستند خبري منتشر کنند فقط به آن بخش از سخنان محمد مرسي که پيرامون تحولات سوريه گفته بود ، پرداختند . محمد مرسي درباره رژيم صهيونيستي و حقوق ملت مظلوم فلسطين ، به مراتب بيشتر از سوريه سخن گفت ، چرا از آنها خبري پخش نکرديد . اين يک شيطنت و شرارت رسانه اي محرز و آشکار است . يا مثلا با برخي ورشکسته هاي سياسي مصاحبه مي کنند که اساسا جنبش غير متعهد ها ، يک جمع غيرفعال و غير موثر است . گيرم که اين طور است ،
پس چرا قبل از برگزاري آن حرفها را مي زديد ؟ و الآن دست به دامن شانتاژ ، فريبکاري و دروغ بافي شده ايد .

 چگونه مي توان جامعه را از گرايش به چنين برنامه هايي منع کرد؟ رسانه ملي چه ميزان توانسته است در اين زمينه فعال باشد و نيازهاي جامعه در زمينه هايي مانند سرگرمي ،
اطلاع رساني و ... را فراهم آورد؟

 بايد ديد چرا تعدادي از مردم به سمت شبکه هاي ماهواره اي گرايش پيدا کرده اند . دلايل گوناگوني براي اين امر وجود دارد . واقعيت اين است که صدا و سيماي ما تنوع لازم براي جلب و جذب مخاطب با انواع و اقسام ذائقه ها را ندارد . البته بخشي به صدا و سيما و بخشي هم به فضاي فرهنگي و سياسي کشور بر مي گردد . عده اي هستند که مدام از برنامه هاي صدا و سيما انتقاد مي کنند . در مواردي اين انتقادها قابل قبول است ولي واقعيت آن است که به نيت برخي از منتقدين شک دارم . کلمه حقي است ولي از آن باطل اراده مي شود . يعني اگر جريان ، باند و گروه آنها در صدا و سيما حاکم بود ، صدايشان در نمي آمد .با اين وجود در مواردي هم انتقادهاي صريح توسط مراجع عظام ، علماي اعلام ، اساتيد و يا تشکل هاي دانشجويي صورت مي گيرد که انصافا اين انتقادات وارد است . بررسي خيلي مختصر نشان مي دهد که في المثل سريال هاي ماه مبارک رمضان ، به طور جدي افت پيدا کرده است و متاسفانه در مواردي با روح حاکم بر اين ماه شريف منافات دارد . انصافا سريال «خداحافظ بچه» را با کدام معيار ديني و حتي عقلي يا عرفي مي شود پذيرفت ؟ جالب است اول حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي ، سخنراني مي کردند و بعد سريال خداحافظ بچه ، پخش مي‌شد ! در حالي که کوچکترين سنخيتي بين اين دو برنامه وجود نداشت . در برنامه هاي سياسي ، اجازه کوچکترين انتقاد و به چالش کشيدن رفتار نامتناسب فلان مسئول داده
نمي‌شود . شما يک برنامه سراغ داريد که در آن پيرامون يک مسئله مهم سياسي ، دو نفر بيايند و از زواياي گوناگون حرف بزنند و به تعبيري مناظره اتفاق بيفتد ؟ اگر هم تک برنامه هايي هم مثل« زاويه» ساخته مي شود ، بيشتر دنبال مباحث انتزاعي است که طبيعي است افراد خاصي آن را دنبال مي کنند و فراگير نيستند .در بخش هاي خبري هم همين گونه است . هيچ تفاوتي بين اخبار ساعت 14 ، 19 ، 21 ، 22 و 30/22 وجود ندارد حتي ادبيات و واژگان آن هم يکي است با اينکه از شبکه هاي مختلف پخش مي شود .خلاصه کنم الآن هيچ کسي دنبال اين نيست که مسائل و مباحث پيرامون فوتبال را از شبکه هاي ماهواره اي پيگيري کند . چرا؟ چون برنامه نود – علي رغم همه اشکالات احتمالي آن- بدون هيچ خط قرمز کاذب و کذايي ، اطلاع رساني کرده و نظرات مختلف و بعضا متضاد را ارائه مي کند .

تلويزيون مدام از فروپاشي اقتصادي ، بيکاري و بدبختي مردم فلان کشور اروپايي يا آمريکا گزارش تهيه مي کند و مصيبت خواني مي کند ولي چرا از وضع نابسامان اقتصادي کشور خودمان ، خبري پخش نمي شود ؟ نابساماني بازار طلا و ارز ناديده گرفته مي شود .

هر روز فلان جنس ، فلان درصد بالا مي رود ولي هيچ خبري گويا رخ نداده است . معيشت مردم ، خيلي مهم است. شما خبررساني کنيد و دست آلوده غارتگران اقتصادي را نشان دهيد ، ببينيد چگونه اعتماد عمومي به رسانه ملي به صورت جهشي بالا مي رود . چرا از فلان کارگر مظلوم که در يک شهر دورافتاده ، از صبح تا شب کار
مي کند و تازه حقوقش را مثلا شش ماه است نداده اند ، خبر تهيه نمي کنند تا مسئولي که در مقابل آن پاسخگوست، تحت فشار افکار عمومي قرار گيرد. البته صدا و سيما با راه اندازي شبکه هاي جديد مثل نمايش ،آي فيلم ، پويا ، بازار ، ورزش و ... انصافا خيلي بهتر از گذشته عمل کرده و بايد قدردان اين زحمات بود . مخصوصا در پوشش خبري نشست سران جنبش عدم تعهد سنگ تمام گذاشت و بايد دست مريزاد گفت .مثال خيلي بارز همين پوشش نشست سران عدم تعهد است . ما انتظارمان از صدا و سيما همين است . کمتر کسي سراغ اخذ خبر درباره اجلاس از شبکه هاي بيگانه بود . اين يک نمونه موفق و به اصطلاح ايده آل تايپ است.

اگر نکته خاصي به نظرتان مي رسد که به غناي مطلب مي افزايد، ارائه فرماييد.

مي دانيم که در دهه هاي آينده ديگر نمي شود با برخوردهاي فيزيکي به سراغ مبارزه با رسانه ها رفت . در جنگ رسانه ها بايد از ابزار رسانه و شيوه هاي عمليا ت رواني به خوبي استفاده کنيم . ما با يک کشور درگير نيستيم. با دنيايي درگيريم که ارزشهاي ما با ارزشهاي آن در تقابل و در تضاد است . هر چه امروز زحمت بکشيم در آينده ، ثمرات آن را درو خواهيم کرد. به دنبال تئوريزه کردن رسانه اسلامي – ايراني باشيم و مهمتر از آن ، آن را عملياتي و اجرايي کنيم و نيز مطمئن باشيم که جوانان ما ، مسلمان و ايراني هستند. به آنها ايمان داشته باشيم و فضا را باز کنيم و به آنها هم اجازه دفاع از انقلاب و ارزشهاي والاي اسلامي بدهيم . جوانان ما علمدار و پيرو همت ها ، باکري ها ، خرازي ها ، چمران ها و ... هستند نمونه اش شهداي هسته اي . پس آنها باور کنيم .

 با تشکر از اينکه وقت مبسوطي را در اختيار ما و مخاطبين روزنامه رسالت قرار داديد.

 خيلي ممنونم که اجازه داديد عرايضم را ارائه دهم .

 

 

مصاحبه با شبکه جهانی سحر آذری ؛ پیرامون وضعیت فعالان مسلمان

اینجا را کلیک کنید .

مصاحبه با شبکه جهانی سحر بوسنی

اینجا را کلیک کنید .

مصاحبه با شبکه جهانی سحر آذری

پیرامون شهادت حاج واقیف از شهدای حجاب جمهوری آذربایجان

اینجا را کلیک کنید