احياگر مکتب اخباري  گري و طرح کننده اصلي آن در محافل اسلامي در قرن يازدهم هجري، محمد امين استرآبادي با فرانسيس بيکن که دانشمندان او را زمينه  ساز فلسفه حسي اروپايي مي دانند، معاصر بوده است. به عقيده برخي از بزرگان، پيدايش اخباري  گري در عالم اسلام، بازتاب و انعکاسي از پيدايش فلسفه حسي در اروپا بوده است؛ زيرا بازگشت هر دو مکتب اخباري  گري و فلسفه حسي به يک چيز است و آن ملغي کردن و باطل دانستن همه احکام عقلي غير مستند به حس است و نيز نتيجه اي که از اين دو مکتب حاصل شد، نزديک به هم است، زيرا حرکت استرآبادي عليه دريافت  هاي عقلي و شناخت هايي که حس و تجربه نمي  تواند آنها را ثابت کند، سبب گرديد که او در نهايت ادله عقلي توحيد و اثبات صانع را بي  اعتبار شمارد و به مناقشه و معارضه با آن ادله بپردازد”.
  همچنين شهيد مطهري درباره تاثير  پذيري مکتب اخباري از فلسفه حسي در اروپا مي نويسد: “در سال1322  در نزد آيت الله بروجردي، سخن از همين فکر اخباريين شد. ايشان در ضمن انتقادي از اين فکر فرمودند: پيدايش اين فکر در ميان اخباريين اثر موج فلسفه حسي بود که در اروپا پيدا شد”. 
  برخي از عوامل ديگر تاثيرگذار بر احياي مجدد مکتب اخباري در قرن يازدهم، بسط و گسترش سلک اشعري و سيطره آن بر محافل علمي اهل سنت و شروع نهضت سلفي  گري مي دانند. در زمان
 محمد امين استرآبادي، اشاعره و اهل حديث بر حوزه  هاي علمي حرمين شريفين در حجاز مسلط شده بودند، تا جايي که شيخ محمد بن عبد الوهاب نجدي 1206( -1115  ه  )، توانست مکتب فکري “وهابيت” را بنيان نهد که بعدها توسط خاندان “آل سعود” به يک رژيم سياسي تبديل شد که تا حالا نيز تداوم داشته است. طرفداران اين نظريه، همزماني حيات محمد امين استرآبادي با جريان فوق را ازعوامل تاثير گذار بر شروع مجدد مکتب اخباري مي دانند و شاهد مثال را کتاب معروف “فوائد المدينه” استرآبادي در حمله به عقل  گرايان و اصوليون مکه معرفي مي کنند.
بعضي نيز معتقدند، حمايت شاهان صفوي از مرام اخباري به جهت نزديکي فوق  العاده عقايد صوفي مآبانه آنان و مرام اخباري، موجب احياي مکتب اخباري شد و مهم ترين آثار علمي اخباري متاخر، از جمله “بحار الانوار” تاليف محمدباقر مجلسي (متوفاي1110  ق)، “وسائل الشيعه” اثر شيخ محمد  بن حسن حر عاملي (متوفاي1104  ق)، “وافي” تاليف ملامحسن فيض کاشاني   (متوفاي1091  ق) و “البرهان” تاليف سيد هاشم بحراني (متوفاي1107  ق ) در دوران حکومت صفوي نوشته شد.
به هر جهت، استرآبادي که در آغاز در زمره اصوليون و مجتهدان بوده و تا مرحله “اجتهاد” پيش رفته بود، از مکتب اصولي کناره گرفت و احياگر مکتب اخباري شد. در چرايي گرايش استرآبادي به اخباري  گري گفته اند که وي به ارشادات و راهنمايي  هاي استادش محمد بن علي بن ابراهيم فارسي استرآبادي (متوفاي1028  ق) که به مشرب اخباري و مبادي عرفاني تمايل داشت و با مجتهدان خصومت مي ورزيد، به اين مکتب روي آورد. 
  نکته جالب در تغيير عقيده استرآبادي از مکتب اصولي به مکتب اخباري و به عبارت ديگر، تغيير روش از عقل  گرايي به نقل  گرايي، يادآور تغيير عقيده و روش ابوالحسن اشعري از مکتب اعتزالي (عقلي) به مکتب اشعري (نقلي) است. ابوالحسن اشعري، پس از آنکه در مکتب اعتزال تحصيل کرد، تغيير عقيده و روش داد و از بانيان اشاعره شد.
 در جهان تشيع نيز محمد امين استرآبادي پس از آنکه به تحصيل در مکتب اصولي همت گماشت، مکتب عقل  گرايي را رها کرد و نقل  گرايي را برگزيد و اخباري  گري را احيا کرد. استرآبادي با تاليف “الفوائد المدينه في الرد علي القائل بالاجتهاد و التقليد في لاحکام الالهيه” در مدينه منوره، که مهم ترين و جامع  ترين کتاب اخباري است، با لحني تند به مجتهدان و اصوليان حمله کرده و روش آنان را مورد تخطئه قرار داده و از آنان خواسته است تا صرفا به متون اخبار معصومين عمل کنند.

این مطلب مورخ ۲۳ /۱۰/۸۸ در روزنامه رسالت چاپ شد.